۱- اخلاق در لغت : به معنای سرشت و سجیه ، اعم از اینکه سرشت و سجیه ای نیکو و پسندیده باشد (جوانمردی) یا زشت و نا پسند (فرومایگی)
۲- معنای اصطلاحی اخلاق : اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تامل ، ادمی را به سمت انجام کار حرکت میدهد
مطالب مورد بحث:
بعضی از نااگاهان ، مسائل اخلاقی رو کاملا خصوصی و شخصی میدونند و یا فکر میکنند که این مسائل کاملا معنویند و فقط در زندگی سرای دیگر اثر دارند ، در حالیکه این یه اشتباه بزرگه ، اکثرمسائل اخلاقی بلکه همه اونا ، توی زندگی اجتماعی ما انسان ها اثرات مادی و معنوی دارند ، و جامعه انسانیت منهای اخلاق به باغ وحشی تبدیل خواهد شد که تنها قفسها میتونه جلو فعالیتهای تخریبی این حیوانات انسان نما رو بگیره، نیرو ها به هدر خواهد رفت، استعداد ها سرکوب خواهد شد، امنیت و ازادی بازیچه دست هوسبازان می گردد، و زندگی انسانی مفهوم واقعی خودشو از دست می دهد
درسته که زندگی فردی بدون اخلاق ، لطافت و شکوفائی و زیبائی نداره ، و درسته که خانواده ها بدون اخلاق سامان نداره ، ولی از اونا مهمتر ، زندگی اجتماعی بشر است که با حذف مسائل اخلاقی به سرنوشت دردناکی گرفتار میشه که بدتر از اونم تصور نمیکنید
o ایا باید غریزه جنسی را تحت کنترل قرار دهیم یا ازاد بگذاریم
o خوب و بد بودن حیای زن
o غیرت مرد
o وفاداری همسران
o پوشش و حجاب زنان
o زنا، لواط و ازدواج
خب دوستان حالا میایم سر بحث اصلی ، اینجا لازمه که چند تا نظریه مهم رو در مورد اخلاق جنسی و اینکه تا چه حد باید ازاد ، یا کنترل بشه بررسی میکنیم (یادتون نره شما هم نظر خودتونو با هر بحث بگید)
من سعی میکنم هر روز یه نظریه رو مطرح کنم
شما ببینید با کدوم نظریه موافقید؟ نظرتونو حتما بگید
در جوامع غربی حجاب زن، امری زشت و نامطلوب و حتی خلاف اخلاق و نظم اجتماعی به حساب می اید، ولی در جوامع اسلامی ، امری خوب و مطلوب و مطابق با اخلاق و نظم اجتماعی. و یا در جوامع غربی و برای غربیان تعدد زوجات کاری بسیار زشت و نا مشروع و خلاف اخلاق است، اما در جوامع اسلامی اینگونه نیست
انگونه که برخی نویسندگان گزارش داده اند یکی از اداب اسکیمو ها به این صورت است که زنان خود را، به منظور مهمان دوستی ، در اختیار مهمان قرار میدهند و حال انکه این عمل در میان سایر جوامع ، کاری زشت و نکوهیده و خلاف غیرت انسانی به حساب می اید
بنابراین، اخلاق جنسی در هر منطقه ای و مطابق هر فرهنگی ممکن است متفاوت باشد ، و یا در زمان های مختلف ممکن است ارزش های اخلاقی در این عرصه دگرگون شوند.پس نباید به عنوان مثال گفت که همجنس بازی امری خلاف قانون است و یا زنا مطلقا زشت است. و یا حجاب مطلقا خوب یا بد است.این اختلافات نشان دهنده ان است که ارزش های اخلاقی و امور جنسی دارای مبنائی واقعی و واحد نیستند بلکه اموری نسبی و وابسته به فرهنگ و امیال و سلایق شخصی یا گروهی هستند
((نقد این نظریه در پست بعدی)))
غریزه جنسی به عنوان قوی ترین و مهم ترین غرایز انسانی، تاثیری شگرف در زندگی این جهانی افراد دارد.انسان همیشه در طول تاریخ توجه خویش را به این غریزه معطوف کرده و تلاش کرده است تا شایسته ترین شیوه استفاده از این غریزه را در خور فهم و درک خویش از زندگی اتخاذ کند. در باره غریزه و علاقه جنسی نگاه های متعدد و متنوعی مطرح شده است. به طور کلی ، میتوان دیدگاه های مختلف را در این باره به سه دسته تفریطی ، افراطی، و معتدل تقسیم کرد
همواره بوده و هستند افراد ، گرو هها و ایینهائی که علاقه و غریزه جنسی را یک یک غریزه ذاتا پلید، زشت و شیطانی دانسته اند و می دانند . اینان امیزش ججنسی را به طور کلی ، حتی از طریق امیزش با همسر قانونی و شرعی ، کاری زشت و شیطانی میدانند و معتقدند عامل اصلی تباهی فرد و جامعه همین غریزه است.و بر این باورند که امیزش جنسی هرگز با تکامل روحی سازگار نیست. امکان ندارد کسی بتواند هم به تکامل معنوی و روحی برسد و هم امیزش جنسی داشته باشد و از لذت جنسی بهره ببرد.
به عنوان نمونه ، برهمنان ایین بودا چنین اعتقادی دارند. انان معتقدند کسی میتواند به مقامات بالای معنوی دست یابد که از همه وابستگیای مربوط به غریزه جنسی ازاد باشد . حتی علاقه به فرزند را با معنویت بیگانه می بینند
مهاویره گفته است : (( محبت زن بزرگ ترین سبب امتحان و ابتلای این جهان است و عاقبت به درد ها و الام و خطاها و مرگ می کشد و بالاخره منتهی به مرگ می شود، و روح ادم شهوی در جسم حیوانی سبع و دوزخی مقید و محبوس می ماند
(جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان)
رهبران مسیحی نیز هر چند ازدواج را به طور کلی تحریم نمی کنند ، اما ان را عملی ذاتا پلید می دانند . در مسیحیت دو چیز است که ازدواج را برای مسیحیان عادی ، مشروع میکند : نخست حفظ نسل و دوم دفع افسد به فاسد ، یعنی در جائی که عدم ازدواج موجب ابتلای به فحشا و زنا و امثال ان شود . در عین حال اینها موجب نمی شود که ازدواج فی نفسه خوب شود.
مسیحیان معتقدند کسی که می خواهد رهبری دینی مردم را بر عهده بگیرد ، باید تا اخر عمر مجرد باقی ماند. و لذا کسی می تواند به مقام پاپی برسد که هرگز ازدواج نکرده باشد
پولس قدیس درباره ازدواج می نویسد : (( مردی که ازدواج نکرده است ، می تواند تمام وقت خود را صرف خدمت خداوند کند و تمام فکرش این باشد که او را خشنود کند. اما مردی که ازدواج کرده است ، نمیتواند به راحتی خداوند را خدمت کند ، زیرا مجبور است در فکر مادیات نیز باشد و بکوشد همسرش را راضی نگه دارد . در واقع عشق و علاقه او بین خدا و همسرش تقسیم می شود. دختری هم که ازدواج می کند همینطور می .او نیز با این مسائل رو به رو است .
برخی از صوفیان عالم اسلام نیز با توجه به میل تنوع طلبی و افزون خواهی انسان ، معتقدند انسان هر چیزی را که ببیند ، خواهان ان می شود ، پس چه بهتر که چیزی را نبیند و نخواههد.
این دو بیتی که منسوب به بابا طاهر است ، گویای همین دیدگاه است
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد ازاد
سعدی ملاقات خود را با یکی از طرفداران این دیدگاه چنین بیان می کند
بزرگی دیدم اندر کو هساری قناعت کرده از دریا به غاری
ورا ، گفتم به شهر اندر نیائی؟ که باری بندی از دل بر گشائی
بگفت انجا پریرویان نغزند چو گل بسیار شد ، پیلان بلغزند
· ( منابع : اخلاق جنسی: مرتضی مطهری
· راه و رسم زندگی و نیایش : الکسیس کارل