
معانی اخلاق
معانی اخلاق۱- اخلاق در لغت : به معنای سرشت و سجیه ، اعم از اینکه سرشت و سجیه ای نیکو و پسندیده باشد (جوانمردی) یا زشت و نا پسند (فرومایگی)۲- معنای اصطلاحی اخلاق : اخلاق حا...


معانی اخلاق۱- اخلاق در لغت : به معنای سرشت و سجیه ، اعم از اینکه سرشت و سجیه ای نیکو و پسندیده باشد (جوانمردی) یا زشت و نا پسند (فرومایگی)۲- معنای اصطلاحی اخلاق : اخلاق حا...
نسبي گرايي اخلاقي از مهم ترين مباحث فلسفه اخلاق است که پذيرش يا رد آن نتايج فردي و اجتماعي فراواني دارد. مهم ترين پرسشي كه در اين رابطه وجود دارد اين است كه : آيا ارزش...
همه جوامع در همه ارزش های جنسی اختلاف نظر ندارند، به عنوان مثال اکثر قریب به اتفاق جوامع بهترین و اخلاقی ترین راه ارضای غریزه جنسی را ازدواج رسمی و قانونی می دانند و ی...
من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسدنوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسدمن که می دانم که تا ، سرگرم بزم هستی اممرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان می رسدپس چرا ، پس چرا عاش...
سالها رفت و هنوزیک نفر نیست بپرسد از منکه تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟صبح تا نیمه ی شب منتظریهمه جا می نگریگاه با ماه سخن می گوییگاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جوی...
یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه لیلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بودسجده ای زد بر لب درگاه او پُر ز لیلا شد دل پر آه اوگفت یا رب از چه ...
یکدمی بالا و یک دو پست عشقگر به در انبانم دست عشقنه به زیر ارام دارم نه زبراو همی گرداندم بر گرد سربر قضای عشق دل بنهاده اندعاشقان در سیل تند افتاده اندروز و شب گردان ...
چون ز خشم ، اتش تو در دلها زدیمایه نار جهنم امدیاتشت اینجا چو ادم سوز بودانچه از وی زاد مرد افروز بوداتش تو قصد مردم می کندنار کز وی زاد بر مردم زندان سخن های چو مار و ک...